همه میدانستند نفسامالبنینخانم به نفس محمد، بند است و اگر یک روز او را نبیند، دوام نمیآورد. اما بازی روزگار شرایط دیگری را برایش رقم زد و هردو پسرش را از او گرفت. او حالا سالهاست با محمد زندگی میکند و هر شب خواب غلامرضا را میبیند.
محله شفا که فقط بخش کوچکی از انتهای بولوارشفا را در برمیگیرد به اراضی «نخودک» و «سمزقند» معروف بوده است. خیابان شهیدصفدرینژاد در محله شفا، محله هدایت را به محله ایثارگران متصل میکند. اراضی این خیابان پیشازساخت، کشاورزی بود و به «زمینهای نخودک» شهرت داشت.بعداز انقلاب، زمینهای محله به مردم داده شد تا خانه بسازند.۱۰سال پیش، این خیابان و معابراطرافش به«شهرک امام» شهرت داشت.

خیابان شفای۹ پل ارتباطی بین خیابان حرعاملی ۶۵ و شهیدموسویقوچانی ۱۲ است. پایین تابلو کلمه «فتحالمبین» نوشته شده است که اشاره به نام قدیم این محله دارد. این معبر از سال۵۷ به بعد مسکونی شده است.
کبری محمدی، مادر شهیدان غلامرضا و عبدالله صفدرینژاد، چهلسال است در کوچهای زندگی میکند که مزین به نام پسران شهیدش است. هنوز هم در حسرت آخرین خداحافظیاش با هر دو فرزندش مانده است.
بعد از انقلاب به مرور ساختوساز در کوچه برادران شهید صفدرینژاد۲۰ زیاد شد. این کوچه اکنون با داشتن بوستان، زمین ورزشی و کتابخانه محل جمع شدن کودکان، جوانان و بزرگسالان محله شفا ست.
بالاخره سال ۱۴۰۰ به این آرزوی دیرینه جامه عمل پوشانده شد و پیشدبستانی طراوت سزاواررحمت تأسیس شد. این پیشدبستانی چهل دانشآموز نابینا و کمبینا دارد.
حمیدرضا داوودینژاد میگوید: پویش واقفین سبزاندیش طرحی است که در آن اولیا همراه مدرسه شدند و با خرید یک یا چند متر از چمن مصنوعی، در بازسازی حیاط به مدرسه کمک کردند.
الهه پژوهي، بازيگر و دوبلور محله شفا میگوید: با وجود فضای سنتی محله، خانوادهام حساسیتهای مرسوم را نشان ندادند؛ مرحوم پدرم که از خیاطهای معروف مشهد بود، مشوق اصلی من برای ورود به عرصه تئاتر بود.